جستجو کردن
بستن این جعبه جستجو.
laptop learning online min
بیشتر بدانید

درباره مرشن

داستان مرشن ، داستان خانواده ایست که عاشق هم هستند.

مرشن ، دانشجویان خود را تا رسیدن به بازار کار همراهی خواهد کرد. به‌عبارتی ما معتقدیم اگرچه هر فرد متخصصی می‌تواند وارد بازار کار شود، اما به دلیل تغییرات و دگرگونی‌های بازار کار، دسترسی به بهترین موقعیت شغلی متناسب با مهارت‌های افراد، کمی مشکل و پیچیده است. ما در مرشن تلاش داریم با پیوند زدن آموزش به بازار کار، این معضل قدیمی را حل کنیم. آزمون‌های تخصصی در پایان دوره‌های آموزشی مرشن ، راهی است برای ساختن رزومه و تاییدیه‌های شغلی .

روزی از CNC متنفر بود

سلام من رویا روشن هستم و در اینجا میخواهم برای شما داستان دو نفر با نام های محمد و رویا را تعریف کنم.

آنها کاملا اتفاقی وارد عرصه cnc شدند و در این مسیر سختی های زیادی را تحمل کردند

این سختی ها در حدی بود که از دستگاه cnc متنفر شدن

اما امروز عاشق کار در حوزه cnc هستند.

داستان مرشن چیست؟

این داستان را با صدای رویا روشن گوش کنید:

یک روز به محمد پیشنهاد شد که خیلی سریع کار با دستگاه cnc را یاد بگیرد ، چون قرار بود تا چند روز دیگر یک دستگاه cnc به آن کارگاهی که محمد در آن کار میکرد اضافه شود.

این در حالی بود که محمد تا اون لحظه حتی اسم cnc را هم نشنیده بود ، پس چرا مدیر کارگاه بین تمام نیرو های آن کارگاه به محمد این پشنهاد را داد؟

بیاید با هم از کمی قبل تر شروع کنیم…

چند ماهی بود که محمد در کارگاهی کار کرده بود و تصمیم گرفته بود که به کارگاهی بزرگتر برود

در کارگاه جدید دقیقا نمیدانست که ماهی چه میزان حقوق دارد

با خودش تصمیم گرفته بود یک ماه که گذشت این موضوع را مطرح کند و امروز روز سی ام بود

توی تلگرام به مدیر کارگاه پیام داد که سلام میخواستم در باره موضوعی با شما صحبت کنم

من میخواستم بدونم که در این یک ماهی که در خدمت شما بودم آیا از عملکرد من راضی بودید؟

مدیر کارگاه گفت بله – عملکرد خوبی داشتید و بابت این موضوع من هم از شما ممنونم

و بعد محمد گفت : خوشحالم از این موضوع که در مجموعه شما کار میکنم ، اما اگر برای شما ممکن است به من بگویید که میزان حقوقی که برای من در نظر گرفتید چه عددی است؟

من متاهل هستم و باید متناسب با حقوق خودم برنامه ریزی کنم و خرج و مخارج را کنترل کنم

راستش در این لحظه دخل زندگی را نمیدانم

مدیر کارگاه گفت:من از عملکر تو را ضی هستم ولی میخواهم به دلیل این که تو متاهل هستی حقوق بیشتری به تو بدهم

اما تو هم قول بده که در کارها همین طور فعال باشی و کمک کنی عملکرد کارگاه بالا بیاید

و هرچه درامد کارگاه بیشتر شود ، قطعا من هم حقوق هارا بالا تر میبرم

من تصمی دارم به تو مبلغ 600 هزار تومان را پرداخت کنم

این خبر خوبی بود

سقف درامدی روی 350-500 بود

و مدیر کارگاه تصمیم گرفت مبلغ 600 را به محمد بدهد و این میتونست خیلی جذاب باشه

اما نکته مهم ماجرا این ها نبود – نکته مهم درخواست دوم مدیر بود و پاسخ عجیب محمد به این درخواست

مدیر کارگاه به محمد گفت که دفتر حساب کتاب هاتو فردا بیار تا با هم حساب کنیم که چقدر تا الان کارکردی و چه قدر اضافه کاری داری

چون محمد خیلی کارکرده بود خیلی اضافه کاری داشت و باید محاسبه میشد

محمد گفت : میتونم همین الان فایلش رو برای شما ارسال کنم

مدیر کارگاه گفت :فایل؟؟؟

محمد گفت بله من یک فایلی رو طراحی کردم که شما ساعت ورود و خروج رو بهش میدین خودش میزان ساعت اصلی رو کم میکنه و میزان ساعات اضافه کاری رو جدا میکنه و میزان حقوق اون روز را هم حساب میکنه و در نهایت با روز های دیگه جمع میکنه و در فرمی جدا گانه میزان حقوق ماهانه رو به شما نمایش میده

من میتونم این فایل رو برای شما بفرستم تا شما برای محسابه ساعاتی که در دفتر نوشته شده زمان نگذارید

مدیر کارگاه از این کار محمد خوشش اومد و همونجا احساس کرد برای تصمیمی که مدت هاست میخواهد بگیرد ولی کسی را برای مدیریت آن بخش پیدا نمیکرده میتواند روی محمد حساب کند – این موضوع خودش چندین سال بعد به محمد گفت که همان روز فهمیدم که تو برای این گار ساخته شده ای

اما شاید درست نبود …

چند رو زبعد از آن صحبت هایی که در تلگرام کرده بودند مدیر کارگاه به محمد گفت که سریعا کابینت سازی را آموزش ببین که میخواهم پروژه جدیدی را شروع کنم و برای این پروژه به کمک تو نیاز دارم

محمد دقیقا نمیدانست که پروژه جدید چیست اما میدانست که باید سریعا در هنر کابینت سازی استاد کار شود و احساس میکرد که این موضوع به کابینت سازی ربط دارد با خودش فکر کرد که شاید مدیر کارگاه میخواهد محمد را بفرستد به صورت مستقل به نصب کابینت

پس از چند روز مدیر کارگاه به محمد گفت که قرار است یک دستگاه سی ان سی به مجموعه اضافه شود و خیلی سریع کار با این دستگاه را یاد بگیر و قرار است که تو با این دستگاه کار کنی

محمد فقط یک سوال پرسید

سی ان سی چی هست اصلا؟

مدیر جواب داد که تمام این درب های ممبران و این برش های فارسی و این حکاکی ها با دستگاه سی ان سی زده میشه ، باید به برنامه نویسی مسلط باشی و زبان انگلیسی هم خوب باشی ، یک تحقیق خودت بکن

محمد گفت خب من که برنامه نویس نیستم و زبان انگلیسی منم به شدت افتضاح است

مدیر گفت تو میتونی یاد بگیری تقریبا شبیه به همان نرم افزاری هست که برای ساعت کاری نوشته بودی

این در حالی بود که محمد فقط تمام اطلاعات را به کمک الگریتم های اکسل نوشته بود

اما شروع کرد

گوگل را باز کرد

سی ان سی چیست؟

هیچی نفهمید

چطور با دستگاه سی ان سی کار کنم؟

هیچی نفهمید اما یک نکته نظرش را جلب کرد تمام صفحات در مورد کار با نرم افزار آرتکم صحبت میکردن

پس دوباره جست و جو کرد : آرتکم چیست؟

میتونم بگم هیچ اطلاعاتی رو نتونست بدست بیاره

جستجو کرد : آموزش نرم افزار آرتکم

و یک صفحه دیگه هم باز کرد و نوشت آموزش کار با دستگاه سی ان سی چوب

متوجه شد که تمام آموزشگاه ها در شهر هایی مثل تهران و اصفهان و … هستند

اما محمد در شهر قاین بود و در ان منطقه هیچ آموزشگاهی وجود نداشت

از طرفی از مدیر کارگاه هم نمی توانست مرخصی بگیرد و به شهری دیگر برود و آموزش ببیند

جستجو کرد : آموزش آنلاین کار با دستگاه سی ان سی چوب

هیچ نتیجه ای پیدا نشد

رویا همسر محمد به او پشنهاد داد که به جستجو در اینترنت اکتفا نکند و از کسانی که میشناسد هم پرس و جو کند

محمد از چند نفر پرسید

تنها جوابی که شنید این بود:

آموزش ها همه الکی هستند خودت انجام بده و هر جا سوالی داشتی در اینترنت تحقیق کن

اما این نشدنی بود

فقط کافیه که به خاطر یک خطا در مراحل یادگیری یکی از بخش های دستگاه میشکست

و این یعنی خسارت

و هزینه تحمیل شده چندین برابر هزینه آموزش بود

محمد این را میدانست ولی کسی نبود که به او آموزش دهد

تا این که یک نفر پیدا شد…

محمد به پیشنهاد یک نفر از دوستان با شخصی اشنا شد که میتوانست به صورت لایو و با کمک نرم افزار انیدسک به او کار با دستگاه سی ان سی را آموزش دهد

مبلغ این کلاس 1300 بود که بیش از دو برابر درامد ماهانه محمد بود

و این بلغ در حقیقت برای محمد کمی سنگین بود چون اورا تا بیش از دوماه آینده بدون درامد میکرد و این در حالی بود که محمد متاهل بود

رویا کنار او ایستاد و به او گفت این کار را انجام دهد و به او قول داد که آینده جذابی در پشت این تصمیم است

تصمیم سختی بود شاید هیچ کس دیگری این کار را نمیرد

شما بودید این کار را میکردید؟

بیش از دو برابر حقوق ماهانه خودتون رو پرداخت کنید برای دیدن آموزش ؟

محمد و رویا تصمیم گرفتن که این کار را انجام بدن و در آن کلاس ثبت نام کردن

محمد کلاس های خودش رو شروع کرد

اما یک مشکل وجود داشت

اکثر اوقات ساعت کلاس آنلاین با ساعت کاری محمد تداخل داشت همچنین محمد در زمانی که در کلاس آنلاین حضور داشت به شدت خسته بود

و واقعا دوست داشت که زودتر کلاس تموم بشه و حتی اگر موضوعی را متوجه نمیشد باز هم مطرح نمیکرد که زیاد زمان کلاس طول نکشه

حالا یا به دلیل خستگی و یا این که میزان مرخصی ساعتی او به اتمام رسیده بود و باید سریع به محل کار برمیگشت

و اینجا بود که محمد فهمید کلاس آنلاین چقدر میتونه بدردنخور باشه.

چند وقت گذشت و دستگاه سی ان سی وارد کارگاه شد

کار با آرتکم را یاد داشت اما حتی نمیدانست که دستگاه چطور روشن میشود

نصاب دستگاه یک توضیح داد

اما محمد فرق بین هوم و صفر کردن و این چیزا ها رو نمیفهمید در ابتدا و حتی کلید آنها رو روی کنترلر فراموش میکرد

مثلا برای هوم کردن دستگاه را خاموش روشن میکرد و چون کنترلر dsp بود خود کنترلر میگفت که میخوای هوم کنی و بعد محمد میزد بله

مثلا اگر اشتباه میکرد و میزد نه و پیغام هوم از روی صفحه میرفت چون نمیدونست که اون پیغام رو چطور میتونه بیاره دوباره دستگاه را خاموش روشن میکرد تا اون پیغام بیاد

نصاب که این وضعیت رو دید به محمد گفت که تو میخوای با دستگاه کار کنی؟

تو برای کار با دستگاه ساخته نشدی و تو این دستگاه رو خراب میکنی و درایور ها را میسوزونی و قطعا تو نباید با این دستگاه کار کنی

تا حالا این لحظه رو تجربه کردی؟

امیدوارم که تجربه نکرده باشی

همانطور که در طول داستان مطالعه کردید محمد کار با نرم افزار را آموزش دیده بود نه کار با دستگاه سی ان سی را اما سایر افراد این تصور را داشتند که با توجه به هزینه بالایی که در آن زمان برای کسب مهارت کرده بوده باید همه این موارد را آموزش میدید

پس باید در زمینه اپراتوری هم آموزش میدید

رفت و شروع کرد به کار

در ابتدا میترسید با دستگاه روی متریال اصلی کار کند

پس ابتدا روی ورق های سه میل ماشین کاری میکرد و تگاه میکرد که آیا درست است یا خیر

و بعد که نمونه را روی ورق سه میل میدید و مطمعن میشد حالا میرفت و روی متریال اصلی ماشینکاری میکرد

میتونین تصور کنین که پشت دستگاه سی ان سی چه تعداد نمونه هایی بود که فقط جهت اطمینان تولید شده بودن

بعد ها محمد متوجه شد که نرم افزار آرتکم قابلیت شبیه سازی دارد و نیازی نیست که این کار را ادامه دهد

با همین روند پیش رفت

یک روز مدیر کارگاه به محمد گفت الان دیگه روی همه موارد مسلط هستی؟

محمد گفت بله شما هر چیزی که بخواهی من میتونم برای شما تولید کنم

مدیر کارگاه به محمد گفت : من میخواهم پروژه جدید ممبران را خودمان سی ان سی کنیم

محمد با تعجب گفت: ممبران ؟؟؟

مدیر کارگاه گفت ممبران همون کابینت های وکیوم هستند

محمد گفت یعنی من باید درب کابینت بزنم؟

مدیر کارگاه گفت درب تاج پاخور حلال جابطری و…

این جا بود که محمد تازه فهمید چقد نمیداند

گفت من میتونم مربع بکشم دایره یا هر شکلی اما نمیدونم چطور یک تاج طراحی کنم یا این دربی که شما میگین رو طراحی کنم

محمد دیگه داشت خسته میشد

خیلی اطلاعات نداشت

وقتی شما اطلاعات زیادی رو نداری و در وسط بازی هم هستی خیلی فشار بهت میاد

مخصوصا وقتی که تمام نگاه ها به تو هست و همه منتظر تو هستند که یک کاری بکنی و نمیدانند که چرا اما میدانند که تو باید انجام دهی و حق اشتباه هم نداری

قیمت متریال

قیمت ابزار

هزینه بالای تعمیرات دستگاه

و از همه مهم تر نداشتن زمان برای اشتباه کار رو خیلی سخت کرده بود

شاید اگر به اون روزی که مدیر کارگاه به او گفت که تو باید کار با دستگاه سی ان سی را آموزش ببینی برمیگشت اون پیشنهاد دستوری را رد میکرد

در حقیقت هیچ منبع فارسی زبانی وجود نداشت و محمد در وسط یک بازی به شدت تنها بود

فرض کن وسط یک بازی فوتبال هستی و هیچ هم تیمی نداری و همه از تو انتظار گل زدن دارن و اگر حتی یک خطا کوچک بکنی همه شاکی میشوند ، همه تماشاچیان

شرایط سخت شد

با سعی و خطا یک درب زد

درب گوشه تیز

برایش جذاب بود

یک تاج تولید کرد

اصلا درست نبود و هر روز که از نصب برمیگشتن تازه میفهمیدن که چه مواردی باید در تولید تاج رعایت میشد که نشده بود تا اون لحظه

درب اشتباه

تاج اشتباه

حلال ها روکش نمیشد

درب های شیشه خور زیر وکیوم شکستن

خیلی خطا

شاید بالای 10 میلیون در سالی که قیمت ورق 200 تومان بود

خسته

بی انگیزه

اصلا چرا من محصولی را تولید کنم وقتی که قطعا در تولید آن محصول اشتباهی خواهم داشت

هنوز محمد محصولات کمی تولید کرده بود که اشتباهی در آن وجود نداشته باشد

وقتی همه چیز خوب بود میدیم که دقت ندارد و کار 1 میل خطا دارد

یا متریال درست فیکس نشده است

محمد از دستگاه سی ان سی متنفر شد

از آن کارگاه خارج شد

بهش پیشنهاد کار شد برای کار با دستگاه سی ان سی

همه را رد کرد

گفت میخواهم در کارگاهی کار کنم که سی ان سی وجود نداشته باشد.

چند روز بعد محمد در خیابان یکی از همکارانش را دید که به او گفت : محمد کجایی ؟

محمد گفت هیچ جا دارم استراحت میکنم

همکار محمد بهش گفت : دانشگاه آزاد نیرو میخواد ، برو

محمد این موضوع را با خانواده مطرح کرد

رویا موافق بود

سایر اعضای خانواده هم موافق بودند

و گفتند این میتونه یک شروع دوباره و لذت بخش باشه

محمد تصمیم گرفت که در هنگام صحبت با مسعول دانشگاه آزاد درمورد مهارت و توانایی کار با دستگاه سی ان سی صحبت نکند.

با همین برنامه با مسعول دانشگاه تماس گرفت و قرار شد که فردا به آنجا برود برای صحبت حضوری

صبح روز بعد چهت مزاکره با مسعولین دانشگاه به آنجا رفت و آنها محمد را شناختن

به محمد پیشنهاد 1400 حقوق ماهانه دادند که بسیار عالی بود چون محمد تا آن زمان مبلغ 600 میگرفت

و همچنین یک کارگاه در اختیار محمد بود که میتوانست ایده هایی که دارد را در آن عملی کند

اینجا بود که دوباره شروع شد

محمد و رویا با هم ایده پردازی میکردن و محمد در کارگاه دانشگاه عملی میکرد

رویا پیشنهاد داد که محمد اصلاعات خودش در مورد کار با دستگاه سی ان سی را بالا ببرد

و از همانجا شروع شد

آموزش های زیادی را تهیه کردن و با هم مشاهده میکردن

میتونم بگم که آنها آموزش های اکثر افرادی که در این حوزه بودند را خریده بودن و تمام این اطلاعات را داشتن

همه چیز رو به راه بود

صف خدمات سی ان سی ایجاد شده بود

خیلی از افراد میگفتن که این طرح رو فقط شما میزنید

و ما همیشه به پیش شما می آییم

خیلی ها میگفتن که ما نمونه کار هایی را دیده ایم که کاملا متفاوت بوده اند و سوال کردیم گفتن محمد این سی ان سی ها را زده است

روز های خوبی بود

پیشنهاد های کاری زیادی به محمد میشد

4 تومن

6 تومن

20 تومن

اما محمد و رویا همچنان آموزش میدیدن و کار میگردن

و هر روز حرف جدیدی برای گفتن داشتن

کپی برداری ها شروع شده بود

کم پیش می آمد که محمد کاری بکند و در کارگاه های دیگر در مورد این که این طرح چطور زده شده بحثی نباشد

هرکسی میخواست که این طرح را بتواند تولید کنید اما آنها از محمد نمیپرسیدن

چون در زمانی که محمد به کمک نیاز داشت هیچکدام کنارش نبودن و برای اشتباهاتش آنقدر اورا مسخره میکردن که او را متنفر از دستگاه سی ان سی کرده بودن

اما نمی دانستند که محمد اصلا اینگونه فکر نمیکند

میتوانم بگوییم که روز های عالی بود

شاید شما هم اکنون در این شرایط باشید

اما اگر نیستید باید بگوییم آنقدر زیباست که از شما میخواهم تمام تلاشتان را برای رسیدن به این شرایط بکنید

و لذت ببرید

یک روز رویا پیشنهاد متفاوتی به محمد داد

پیشنهادی که تاریخ رو به دو بخش تقسیم کرد

قبل از پیشنهاد رویا و بعد از پیشنهاد رویا

رویا گفت: ببین محمد ما در شهری زندگی میکنیم که میشه گفت هیچ منبع آموزشی وجود نداشت و ما به سختی این موارد را یاد گرفتیم

شاید خیلی ها به همین دلیل نتوانند وارد این کار شوند

شاید خیلی از دستگاه ها فقط به همین دلیل خاموش است

شاید خیلی از کارگاه ها هزینه های بالایی را فقط به دلیل اشتباهات در طراحی و جیکد گیری و کاربا دستگاه میپردازند

یک راه پیدا کنیم که با هم این اطلاعات را با دیگران به اشتراک بگذاریم

رویا گفت: محمد در آن روز های سخت که قبلا داشتی ، چه امکاناتی اگر میبود بسیار خوشحال میشدی؟

و محمد این موارد را یاداشت کرد

نوشت:

یک آموزشی که هر وقت زمان داشتم ببینم

یک نفر که هر وقت سوال داشتم ازش بپرسم

رویا گفت خب با همین هدف شروع میکنیم و روز به روز قدرتمند ترش میکنیم

یک نسخه ابتدایی را آماده کردن

مهمترین آیکن های بخش طراحی رو ضبط کردن

و تصمیم گرفتن به افرادی که در این حوزه فعالیت داشتن راهنمایی بدهند

یک وبسایت و یک پیج اینستاگرام برای کمک بیشتر به این افراد

با این که تایم زیادی کار میکردن و خسته بودن اما سعی میکردن که شب ها محتوا هایی را آماده کنند و در اختیار کاربرانی قرار دهند که این محتوا ها را درخواست کرده بودند

بعضی از سوالات خیلی تکراری بود

در قالب پست  در اینستاگرام منتشر میکردن تا هرکسی که مجدد پرسید همان پست را برای او ارسال کنند

تصمیم گرفتن یک لوگو و یک نام برای خودشان تعریف کنند

ابتدای نام محمد و رویا شد برندشان MR

ابتدای فامیل محمد و انتهای فامیل رویا هم شد عنوانشان : مر شن

حالا وقت آن رسیده بود که کیفیت را افزاشیش دهند

سرفصل ها تغییر دادند چون محمد درد های دیگری هم داشت

قبلا گفتم به محمد گفتن ممبران گفت نمیدونم

گفتن تابلو گفت نمیدونم

گفتن گل سه بعدی   گفت نمیدونم

حالا میدانست همه این ها را و میخواست که کسی نباشد که اینها را نداند

پس سرفصل ها به این صورت شد:

طراحی

جیکد

ممبران

ظروف چوبی

تابلو های چوبی

فایل های آماده

تبدیل پرت به پول

برای هر کدام هم برنامه های جذابی داشت

تعدا افرادی که به آنها اعتماد کردند و همراه آنها شدن بیشتر و بیشتر شد

زمان کفایت نمیکرد

محمد از کارگاهی که در آن کار میکرد جدا شد و تصمیم گرفت که مستقل کار کند

محمد و رویا از صبح تا شب فط روی پروژه مرشن کار میکردن

و توانسته بودن به افراد زیادی آموزش بدهند

استخدام شروع شد

افرادی به مجموعه آنها اضافه شدن که با کمک هم کار میکردن

یک خبر جدید

آنها میخواهند مهاجرت کنند

شاید خبری خوب و شاید خبری بد

به هرحال در پروژه مرشن توقف ایجاد کرد

محمد و رویا به همراه خانواده تصمیم گرفتن که از قاین به یکی از شهر های مازندران مهاجرت کنند

آنها به مازندران رفتن

در آنجا دستگاهی خریدن و تصمیم گرفتن به محتوای آموزشی خودشان بخش عملی و کار با دستگاه را هم اضافه کنند

تمام درامد حاصل از این پروژه را خرج خودش میکردن و محتوای تولید شده را قدرتمند تر و کامل تر میکردند

و تمام این محتوا را برای همراهان خود ارسال میکردن

یعنی شخصی که اولین نفر بود که در دوره های آموزشی مرشن ثبت نام کرده بود و شخصی که همین الان ثبت نام کرده بود هر دو به یک محتوا دسترسی داشتن

یک بانک اطلاعاتی که به دانشجویان تعلق داشت و با درامد حاصله همان بانک تقویت میشد

 

 

 

 

 

متنی که مطالعه کردید داستانی بود واقعی از مراحل شکل گیری مجموعه آموزشی مرشن و اتفاقاتی که برای بنیانگذاران آن یعنی محمد مرتضوی و رویا روشن افتاده بود

امروز مجموعه آموزشی مرشن توانسته در حوزه آموزش دستگاه سی ان سی و کار با نرم افزار آرتکم اطلاعات جذابی را در اختیار کاربرانش قرار دهد

تا به این لحظه که این متن را مینویسم تعداد قابل توجهی از همکاران ما در حوزه سی ان سی با مجموعه آموزشی مرشن آشنایی دارند و با کمک همدیگر توانسته ایم در این مسیر راحت تر قدم برداریم

این اطلاعات در وبسایت مرشن به آدرس morshan.ir/cnc و همچنین شبکه های اجتماعی مرشن در دسترس عموم قرار دارد

هدف مرشن
راه کارهای مرشن
icon 6
کتب درسی

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است.

icon 7
ایده‌های جدید

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است.

icon 8
ویدیوهای رایگان

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است.

icon 9
خدمات باکیفیت

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است.

نظرات مشتریان
از رضایت شما ممنونیم

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است.

user-image

آرمان زارعی

برنامه نویس

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است.

user_image2

علی اسدی

برنامه نویس

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است.

user_image2

رضا حمیدزاده

تولید محتوا

رشد و پیشرفت
افتخارات آموزشگاه
360000

ساعت آموزش تخصصی

569

مدرس حرفه ای و باتجربه

2982

گواهینامه صادر شده

3651

دانشجو و دانش آموزش